به نام خدا
(ادبا و علمای«قاعده»ی ما چه می فهمند؟آنها فقط درستها را می توانند بفهمند,چه می دانند که چه غلط ها هست که از همه ی درست ها درست تر است...).
نمی دانم سزای بیان این جمله اش چه بود ,اما هرچه بود باید گزاف می بود...
شاید او هم از این همه جاهلیت جانش به لب آمده بود؟!
من به آسمانی صاف نیاز دارم به فضایی باز و به هوایی آرام...تا بشنوم سخنی را که باد در گوشهایم نجوا می کند...
خدایا ناتوانم...ناتوانم که هرچه گوش می دهم قادر به فهمیدن سخنانش نمی شوم....
باد فریاد میزند و در گوشم سیلی و مرا اجبار به دانستن می کند اما من... من ناتوانم...
چه عذابی دارد نادانی و ناتوانی در عصر تمدن ها...!!!
عصر تمدن ها؟؟!!!!!
کو؟پس کجاست تمدنی را که تمام جهان فریادش می زنند و حس افتخارش را همچون مدال بر گردن می آویزند...
پس چه شد فصل انسانیتی که به پاس آمدنش خزان را به قهقرااا.. تبعید کردیم؟....
رازقی...
رازقی جان زندگی پیچیده نیست ما پیچیدش می کنیم!
گاهی وقتا به جلبکا حسودیم میشه چون هیچی نمی فهمن و راحتن!
زندگی گاز زدن یک سیب است...
می دونی زندگی یعنی خودت باش و درست زندگی کن! همین
دیگه به فلسفه خلقت انسان و این چیزا کاری نداشته باش
مثلا الان فلسفه خلقت المیرا!
اگه المیرا نبود شماها بدون من چیکار می کردین؟ هان؟ پس دیدی من چقدر مهمم؟
اصلا همین پشه هم که می بینی اگه نباشه کره زمین دچار مشکل میشه!
اینم بر میگرده به قضیه تناسبات!
حالا دنبالش بریم به خیلی چیزا می رسیم...
وای چقدر حرف زدم ((:
اما اگه زندگی پیچیده نیست پس چه چیز پیچیده ای توی این دنیا وجود داره؟
پس چرا آدم ها آفریده شدن؟
یعنی تنها دلیل تبعید آدم و حوا به زمین فقط یه سیب بود؟؟....
پیچیده نیس همونجور که اگه من احمق درس فکر کرده بودم به اینجا نمی رسیدم که یه بدبختی رو بسوزونم و خودم عذاب وجدان رهام نکنه
حالا روزی هزاربار خودمو لعنت می کنم همه آدمارو داره منت می کنه آخه واسه چی واسه من احمق؟
میشه یه کاری کنین آدم بفهمه چن نفر آنلاینن
یه کمی صبر کنی درست می شه.
نمی دونم مشکلت چقدر بزرگه!!اما اینو می دونم که مشکلات خیلی بزرگتر هم هست،مشکل بزرگی که تمام عمرت باهاش زندگی کردی و نفهمیدیش...
می دونی چرا آدما دچار مشکلات می شن؟
چون هیچوقت سعی نمی کنن اول مشکلی رو با خودشون دارن و حل کن در نتیجه تمام عمرشون و با مشکلات زندگی می کنن(-؛
من اردو نرفته بودم فقط داشتم بازار گرمی میکردم
دلیل امدن ما ادما چی بود؟؟؟
رازقی منظورم اینه...
چرا ادما اومدند..؟؟
چراخدا داره ما را امتحان میکنه؟؟ اونم تویه ای دنیا....
چراااااا؟؟؟؟؟
چرا عشق؟؟
چرا زندگی؟؟
چرا اخرش مرگه؟؟؟
به نظر من ادمها به این دنیا میان تا به انسانیت برسن...و اگر خدا ما رو امتحان می کنه فقط به این خاطر تا یه جوری مسیر رسیدن به انسانیت و نشونمون بده...
عشق،زندگی،مرگ...
سه واژه ی متفاوتن که یه جورایی با هم مترادف اند...
و اینکه گفتی آخرش مرگ!!!
من اینو قبول ندارم نمی دونم تو کدوم کتاب مقدس معنای پایان و برای مرگ ذکر کردن که اینطوری آدما از اون یاد می کنن.
مرگ تازه اول عشق و زندگی.
روزها فکر من این است و همه شب سخنم
...........................که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود
...........................به کجا میروم آخر ننمایی وطنم
مثل یک ضعیفه آب چشمه ی پاکی که از دل سنگ به سمت دریا شدن میرود بمان....
خالص بودن راز نهان این رسیدن به دریاست...
سخته ...
سخته که آدم مشکلش رو با خودش حل کنه...
چون هر چقدر میگرده نمیدونه کدوم بهونه رو مشکلش بدونه...
ولی وقتی پیدا کرد....
میشه همون چشمه ای که از دل سنگ به آرامی و با خلوص نهایی به سمت دریا شدن پیش میرود....
نمیگم پاکم...
ولی با خودم حلش کردم....
مشکلمو...
دیگه غم خودم برام مهم نیست....
میخوام دریا باشم...
پس پیش خواهم رفت...
تا دریا شدن....
میخوام از حصار قلب آدما رد شمو با اونا دریا بشم....
مطمئن باش یکیش تویی رازقی عزیز...
البته اگه این رفیقت رو قابل بدونی....
راستی بچه ها !
دوباره شاپرک بالاش جون گرفته!
این دفعه دیگه خدایی جدی میگم!
نمیذارم هم دوباره بسته شه!
از همتون ممنون!
مخصوصا تو رازقی جونم! *-:
سلام...
خوشحالم که دوباره برگشتی...
من که کاری نکردم،این دوستای خوبت بودن که همیشه در کنارت بودن و ازت حمایت کردن...
فقط امیدوارم که همیشه بالای رنگیت و باز نگه داری تا یه سایبون واسه کسایی باشی که دوستت دارن(-؛
اینم از قالب قبلیمون...
بدجور عادت کردیم بهش هاااا!
قالب جدیده رو هنوز کامل نکردم
شاپرک فدات!
عزیزمی...
من تو رو دارم...
تو هم منو...
نمبینم غم تو چشمات باشه ها!
وگرنه چشماتو در میارم!
))-؛
خوب حالا اینقدر غصه نخور...!
نمره ی زبان منو ندیدی؟؟؟
من یه منفی میگیرم 2 روز مریض میشم...
حالا زبانم....!
وای خدایا!
مامانم کله مو میکنه!
برات یه پیام خصوصی گذاشتم برو بخونش.
راستی این چه بلایی که سر مطلبم آوردی؟
اینطوری نبودااااا!!!!!!!!!!!!!!!!
خوندم نوبت توا...
غالبو عوض کردم اینجوری شد...
من دست نزدم
قالب...
نیستش برو ببین...
فکر کنم بدونم چی شده...
چی شده؟
دارم میرم...
کاری نداری رازقی جان؟
بعدا برات میگم عزیز...
کی اینجاست؟
من که الان رفتم دیگه امشب نمیام شما ها هم انقدر فوتبال ببینید تا یه چیزی نصیبتون شه
من امروز چشام بدجوری درد میکنه حوصله هم ندارم
امشب هلند میزنه
نبره
هر چی میشه بشه فقط اسپانیا
حتما یه چیزی نصیبمون میشه
مبارکتون باشه من ۵ مین دیگه میام بای
آخه شماها چرا حیا نمی کنین؟
ببخشید ۲ روز پیش کی بود بعد از اون شکست جانگداز اسپانیا اسپانیا می کرد؟
برو دکتر که دیگه حنات رنگی نداره{}-:
راستی چیکار کردی که همه ی رفیقات به خونت تشنه شدن؟()-:
راستی فرزانه چت این چند روز اینقدر فاز منفی میای؟حالت خوبه؟
ببین اگه در تمام روز به من فکر کنی مطمئن باش زندگیت سرشار از طراوت می شه{}-:
من این چن شب بو حوصلم میام اینجا که سرگرم شم شماها هم چسبیدین یه فوتبال مرده شور شماها هم شدین رفیق؟
برید با همون فوتبالتون دوس باشین که امشب همتونو میذاره میره
در ضمن امروز پرونده ی فوتبال واسه یه مدت نسبتا طولانی بسته می شه و تو یه نفس راحت می کشی(-:
ای بابا چرا فحش می دی اصلا من که می دونم اسپانیا قهرمانه می مونم پیشت خوبه؟
فوتبال به من نفس راحت نمیده
من رفتم بخوابم خدافس همگیتون امیدوارم خوابم ببره
یاد اون روزا بخیر که همش می خندیدم و شاد بودم
داری می ری؟؟؟))-:
فرزانه خانم....
فرزانه جان...
قهری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نخیر همتون برید هیچکی واسه من کاری نمی کنه منی رو که باید آرزو کنی گریمو ببینی این روزا اشکم بند نمی اد نمی دونم چی درسته چی غلط نمیتونم دلمو راضی کنم عذاب وجدانم داره خفم میکنه
انقدر گریه کردم که چشام داره از درد میترکه آخه من هیچوقت چنین اشتباه یزرگی تو زندگیم نکردم حداقلش زندگی کسی رو خراب نکرئم حالا بی صاحب شه دلم که ...
چرا بهم نمی گی چی شده قول می دم تا جایی که بتونم کمکت کنم(-؛
آره رازقی دارم میرم حالم خوش نیس نمیتونم شام بخورم میرم یه قرصی بخورم بخوابم تحمل بیداریو ندارم
شب بخیر عزیزم
ای بابا اینجوری که نمی شه من به خاطر تو فوتبال نمی بینم اونوقت تو می خوای بری؟
ببین پارسی کولا هم اومده فقط به خاطر تو اینجا مونده...
پارسی جون انگارفرزانه رفت بیا ما هم بریم از خرما افتادیم لااقل از خر نیوفتیم{}-:
فوتبال چرا مساوی شد
آره حیف شد{}-؛
دلم واستون خونه))-؛
حالا چرا اینقدر ساکتی؟منتظر المیرایی؟فکر نکنم تا ۲،۳ هفته این طرفا پیداش بشه{}-:
می دونم جایی واسه حرف زدن نداری...
پس من بای بای{}-؛
راستی دکتر یه پیشنهاد واست دارم هر وقت خواستی بری دانشگاه یه جعبه خرما با خودت ببر فکر کنم لازمت بشه{}-؛
منم با یه جعبه شیرینی میام بهت تسلیت می گم{}-؛
من چرا اینجا پیدام نشه؟
پس مرا هر لحظه مرگ و رجعتی است/ مصطفی فرمود دنیا ساعتی است
آزمودم مرگ من در زندگی است/ چون رهی زین زندگی پایندگی است
کی اینجاست؟پارسی کولا تویی؟
چه جالب مثل اینکه فقط منم که شبا بیکار بودم می اومدم اینجا دیگه من نیام شماها هم نمیان شایدم میاین و یه جور دیگه حرف میزنین این روزا به همه چی مشکوکم