شاید....
شاید بعضی وقتها باید یه اتفاق بدی بیفته که بعدش یه اتفاق خوب بیفته که آدم قدر اتفاق خوبه رو بدونه....
اصلا قدر دونستن هیچ! بفهمه...!درکش کنه...!
شاید بعضی وقتها باید آدم تسلیم اتفاقات بشه که بعدش یه اتفاق تسلیم اون بشه...
شاید بعضی وقتها یه اتفاقاتی باید بیفته که زمینه ای برای اتفاقات بعدی بشه...
حالا خوب یا بد...
شاید بعضی وقتها باید بعضی حرفا زده شه تا بعضی اتفاقات بیفتن...!
شاید...شاید...
...
..
.
فکر کنم این شاید ها شاید نباشن...
خود واقعیتن...!
حکمت...!
آره خودشه...!
حکمت خدا...
خدا قربون حکمتت برم...
خیلی وقتها خیلی اتفاقات میفته که این خیلی اتفاقات همشون یه برنامه ی از قبل تعیین شدن...
خیلی وقتها چرای این خیلی اتفاقات خیلی زود معلوم میشه و بعضی وقتها هم خیلی دیر...
آخ که چقدر این خیلی دیر ها چه ها که با آدم نمیکنه...!
ولی بر عکس...خیلی زودها آدمو خیلی شاد میکنه...
چون حداقل میفهمه قضیه چی بوده!
خیلی جالبه...!
آدم یه کاری رو انجام بده و از روی عقل و فکر و استنباط خودش تصمیم بگیره و شروع به کار کنه....بعد آخرش بفهمه که اصلا قرار بر این بوده که این کارا انجام بشه(حکمت او...)...!
و بازم حکمت او....
احتمالا بازم حکمت تو بوده که من امشب... این ساعت ...اینجا ...توی این وبلاگ... دارم از حکمت تو حرف میزنم....!
حتما حکمتی برای حکمت های بعدیت بوده...
چه کنیم که فقط خودت میدونی و خودت....
راضییم به رضایت...
دوستان...تا بعد...
shaparak
هر اتفاق شری که مسئولش ما نباشیم منجر به خیر میشه..اینکه من اومدم تو این وبلاگ یه اتفاق بده که البته منجر به خیر میشه.شایدم برعکس
شاپرک:
شاید هم هیچ کدوم!
سلام!
حرفات و دوس دارم رفیق!
ولی نه من نه خودت نه خیلیای دیگه نمی دونن حکمت چیه!
اگه حکمت هس پس این جون دادنه ما واسه چیه!
اگه حکمت پس راز چیه؟
اگه حکمت هس پس اختیار کودومه؟
ها؟
سخ شد نه؟
ما که هنو نفهمیدیم چه خبر!!!
دل نوشتت رو دوس داشتم!
خیلی زودها آدمو خیلی شاد میکنه...
چون حداقل میفهمه قضیه چی بوده!
یکی از دوستام امروز فهمید مامانش ۳ روز بیشتر زنده نیست!
خیلی اوقات خیلی زودا خیلی هم خوشال کننده نیست!
التماس دعا!
شب به خه!
شاپرک:
سلام...
آره سخت شد...
ولی فکر کنم...راز همون حکمته...ولی توی قضیه ی اختیار...
همیشه فکرمو مشغول کرده...
از آخر پیغامت خیلی ناراحت شدم...ایشالله که...نمیدونم...
بعضی وقتها گفتن این تعارفا خیلی زجر آوره...
دیگه نمیدونم چی بگم...
شب شما هم بخیر باشه...
سلام وبللگ جالبی دارید..
آره همه زندگی ما یه قسمته..تقدیر ادم هر چی باشه همون میشه چه خوب چه بد.
اگه بد باشه ناشکریم اگ خوب باشه نه سپاسی نه شکری؟؟؟
هیچی ...
ما ادما تاوان کارهای خودمونا پس میدیم
سلام دوست عزیز.ممنون از نظر لطفتون.
اخ که گل گفتی(-؛ رازقی
سلام..عکسهای اردوی بچه های کامپیوتر..آخ که چقدر خوش گذشت..خب شاپرک خانوم شما که گفتی منو میشناسی بگو تو عکس کدوم یکیم؟....
باشه دیگه تتها تنها)-؛ حالا خوش گذشت؟
رازقی
مجبور شدم عکسها رو پاک کنم..نمیدونم چرا گاهی الکی مجبورم میکنن و منم قبول میکنم
احتمالا حکمت بود
من عکسا رو ندیدم
زیاد به درد بخور نبود..منم اصلا نرفتم میخواستم شوخی کنم
راستی مصطفی یه سوال تا حالا طول دماغتو اندازه گرفتی؟
الان تو وبی؟
شاپرک:
رازقی اینجایی؟؟؟؟؟؟؟
راستی مگه شاپرک امروز کتابخونه بود؟!!!!
شاپرک:
کجا غیبت زد؟
زنده ای؟؟؟؟؟؟؟
رازقی؟؟؟؟؟؟؟؟
سلام.رفتم یه سری به مصطفی زدم
شاپرک:
سلام....دیر اومدی دارم میرم....
تا فردا...
کلاس بیای ها!
دوباره نپیچونی....!
نه جون رازقی هنوز متر مناسب پیدا نکردم...حالا شد پس رازقی منو دید...حداقل میومدی یه امضا ازت میگرفتیم
شاپرک:
خوبه والا....
میگم رفقای خوبی بشین...
شاپرک:
چی دارین میگین شماها؟؟
خوش بگذره...ما که رفتیم...شب خوش!
رازقی شاژرک اینجاست؟؟....میترسم دستش که به ما نمیرسه...خبر داره اومدی تو وبلاگم نظر گذاشتی؟
شاپرک:
آره اینجام...
من با شما دوتا خیلی کار دارم....!
تا بعد.......
نه نترس خیالت جمع.فقط بپا که تو دانشگاه پیدات نکنه
والا سرو کارت با نانچوکا و... دیگه خودت بهتر می دونی.
راستب عکسای اردوت چی شد؟
دیگه کی ترسوندت؟
جون شاپرک کاریمون نداشته باش..حداقل بیخیال من شو من زورم به مورچه هم نمیرسه..رازقی من میترسم
شاپرک:
نه! بیخیالی نداریم داداش!
میخواستی از اول دروغ نگی!
شاپرک:
ازش طرف داری نکن وگرنه سرنوشت تو هم مثل اون میشه...
من از دروغ بدم میاد....تنها چیزیه که منو آتیشی میکنه...!
کمکککککککک...از این شهر برم رازی میشی..این رازقی کجا خواب مونده؟؟؟؟
شاپرک:
دلم برات سوخت...
باشه...
این دفعه رو به خاطر رازقی میبخشمت...
دیگه به من دروغ نگی ها...خوب!بگو چشم تا کاریت نداشته باشم!
من کی با من بود؟تو کی هستی؟شاپرک من هیچکسو نمی شناسم!اصلا این پسره کیه؟
بابا دمت گرم..این بود هوامو داشتی...
انجا مگه چت رومه؟؟؟؟
http://jbhfriends.gigfa.com/?L=chat.chat
شاپرک:
خداحافظ.شب همگی بخیر....
رازقی بری چت فاتحت خوندس....
از من گفتن بود...
خوب مصطفی جان چی می گفتی؟
منو بیخیال...من سرم به کار خودمه..راستش دیگه حوصله یه بازیه جدید رو ندارم..یه مدتیه دیگه انصراف دادم..رازقی دیگه خودت میدونی با شاپی
کی من؟منو چت؟!!!!!!یه چیز می گی واسه خودتا.
مصطفی جان شرمنده اینا همش یه نوع تکنیک به حساب میاد.
حالا اگه شد یه روز یادت میدم
البته اگه بدست شاپرک به قتل نرسم.یا تو....
منو فعلا تا اطلاع ثانوی بیخیال شین..من تو هم رشته ای های خودم کلی دشمن دست به خنجر دارم..دیگه دنبال دشمن جدید نمیگردم
راستی قضیه ی لب تاب ها چیه؟
کدوم لپ تاپ ..شما دارین کم کم مشکوک میزنین..قرار نبود زیاد بدونین.....که البته حالا دیگه کار از کار گذاشت
خوبه حالا این قدر مظلوم بازی در نیار اصلا به چشمات نمیاد
من دقیق نمی دونم موضوع چیه؟شاپرک گفت.
حالا مگه چه موضوع محرمانه ای هست؟
شاید منم بخوام.
مصطفی اگه هستی یا نیستی من رفتم.تو برو به چت رومت برس.اونجا حسابی اب واسه شنا داری
شاپرک تو هم بای
وای!




اینجا چه خبره!
راستش عسل جان من یکی که دیگه از این خسته شدم که هر وقت تو میای تو وب من بگم ؛بابا چه عجب.
خداییش اینه رسمش با معرفت)-؛ رازقی
مصطفی چه بلایی بر سر وبت اومده؟چرا نابود شد؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!




خودت چی نفس می کشی هنوز؟
نکنه کار شاپرک بود؟
احساس بدی دارم........
اینجا وبلاگ هستش یا کل کل؟؟؟؟؟؟
اول سلام.دوم غریبه جان اصلا نگران نباش اینا همش شوخیه و هیچ قصد بدی در کار نبود.پس واقعا اصلا نگران نباش(-؛ رازقی
1) آره حکمت اما بیشتر از حکمت اون عکس العمل کارای خودمونه که بعدا یه روزی یه جایی یه وقتی گریبونتو می گیره
و اگه بدونی که چرا و از کجا داری ضربه می خوری ....
2) آره که باید بشناسی مگه کسی هم هست تو دانشگاه که ندونه که من فریادم
بی خود به معمار اصرار نکن تازه از هرکس دیگه هم بپرسی بت میگه
راستش منم نمی دونستم که شاپرک کیه وقتی فهمیدم تعجب کردم که تو این وبلاگو راه انداختی ........آفرین
اگه هم می تونی صبر پیشه کنی چند وقت دیگه تو جشواره قیلم رشد فریاد به عنوان بهترین کارگردان یا نویسنده انتخاب می شه که دیگه همه منو می شناسن .......امیدوارم
اگه کسی فریادم نشناسه میدونن که من دارم فیلم می سازم
بای بای
فریاد جان دیگه چرا این همه صغری کبری می چینی.دیگه یهو بگو که کی هستی....این همه شاپرک و مجبور به کار مضاعف نکن(-؛
شاپرک:
سلام...
فک کنم شناختمت...
با حرفات خودتو معرفی کردی...
ممنون...
ایشاله منتخب میشی و به آرزوت میرسی...
بای...
کسی چیزی نمی خواد بگه؟؟
یکی یه رفی بزنه دق کردیم
رازقی جان
اونقدر هم مهم نیست که من کیم تازه من اینقدر هم ناشناس نیستم که
سلام
من این اسمو انتخاب کردم که حرفای دلمو به یکی از بچه های معماری بگم از این به بعد با این اسم فقط برا اون پیغام میزارم
کاش که به این وبلاگ سر بزنه کاش بخونه
ف.م عزیز چه جوری ثابت کنم که تا ابد میتونم منتظر بمونم
جرم کردم که دوست دارم
مگه عاشقی جرمه
دوست دارم دوست دارم
کاش شما دخترا یه کم مارو درک میکردین
آهای خانوم خشگله بابا دله.......!
+++
شاپرک اگه ف.م میشناسی بهش بگو بیاد اینارو بخونه
به به عاشق عزیز.هی بسوزه پدر عشق...عاشق جان اگه ف.م رو پیدا کردیم حتما بهش می گیم که بیاد اینجا رو بخونه.که البته پیدا کردنش کار شاپرک که همچین واسش مثل اب خوردن می مونه.(-؛ رازقی
شاپرک:
سلام دوست عزیز...
خوش اومدی...
نمیدونم...شاید بشناسمش...البته فکر کنم میشناسمش....
اگه مطمئن بودم میتونستم کمکت کنم...
ولی....
به هر حال به جمع ما خوش امدی....
هرچی هم دل تنگت میخواد میتونی بگی...
ما هم باهات همدردی میکنیم...
ما رو دوستای خودت بدون....
منتظرتیم...
پسز جون بیخیال عاشقی شو...
خودتا الاف نکن..
الکی اسم دختر مردم م نیار اینجا اون بنده خدا آبرو دلره..
بد می گم ؟؟؟
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ (-؛ رازقی
شاپرک:
!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
حق داری غریبه جان.....ولی....
فکر کنم دوباره شناختمت...درست میگم...؟؟؟؟؟؟؟!!!!!
از این دو حالت خارج نیست .
شاپرک:
سلام...
خوش اومدی...
پس شما هم شاپرک و پیدا کردی...
از حضور شما خوشحالم...
خب کاری نداری دلو بزن به دریا برو بهش بگو که دوست دارم آخرش یه چی میشه دیگه .
البته یکی از بچه های ما این مشکل داشت همینو بهش گفتم طفلک رفت انجام داد جواب رد خورد .
خلاصه دو طرف قضیه رو باید بیبینی خوب سبک سنگین بکن تا ... برسی .
شاپرک:
شما فکر نمیکنی اینطوری شاید با راهنمایی هاتون یه آدم نابود شه؟؟؟؟!!!!!
سلام سعید جان دلم برات تنگ شده کجایی؟















بهش گفتم اما ...
فعلا که من منتظرم
شاپرک و رازقی گلم مرسی که اجازه دادین حرفامو بزنم
+++
ف.م عزیز سلام
من تورا برای خاطر دوست داشتن دوست دارم
برای خاطر خاطری آرام و دل شکسته ام
من تورا به جای همه کسانی که دوست نمی دارم دوست می دارم
تورا به جای کسانی که نمی شناسم دوست می دارم
کاش دستانت در دستانم بود تا لحظه ای آرامش را در اختیار داشتم
کاش نگاهت را داشتم تا حواسم جمع می شد
کاش دوست داشتن را بر من ارزانی می کردی
تو هم ای آرام جان این جمله را به تکرار بگو
این دلاویز ترین سر محبان همه وقت
دوستم داری را بسیار از من بپرس
دوستت دارم را بسیار با من بگو
دوستت دارممممممممممممممممممممممممممممممم
شاپرک:سلام...
حرفات خیلی قشنگه....ایشالله....
هر چه دل تنگت خواهد بگو...
بگو که اینجا گوش شنوا زیاده...(البته درستش چشم شنواست)...
شبا یه سر اینجا میزنم عاشق جون
خدایا جوانهای ما رو به راه راست هدایت کن یا اگه نمیتونی راه راست رو به سمتشون کج کن یا اینکار رو هم نمیتونی بکنی من مجبورم اینجا کار مشاوره انجام بدم
امید دارم به جواب مثبت چون خیلی بچه ی با حالی هستی
شاپرک:
جمله ی جالبی بود.....!
من با عاشق موافقم..هرچی میگه راس میگااااااااااااااا
آخه هم دردیم
شاپرک:
بلا جان...
تو هم تعارف نکن...هرچه دل تنگت خواهد بگو...
سلام عاشق
خیلی عاشقی.دمت گرم.حرفات و شعرات خیلی قشنگه
این روزا عاشق مثل تو خیلی کمه
دعا میکنم به عشقت برسی
من گاهی تو وبتم میام.البته تا حالا نظر نذاشتم ولی شعراتو خیلی دوست دارم
حس خوبی بهم میده
عاشق باش
تا همیشه
محمدی جان می بینم که دعوت ما رو پذیرفتی.دکتر جان خوش امدی ته جمع ما
آه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه ه
یهویی دلم گرفت
صدیقه جان سلام
دمت گرم که میفهمی که من واقعا عاشقم
بازم برای ف.م شعر میزارم تو هم بخون
عاشق جان فهمیدن عشقت کار سختی نیست!!!!حتما ف.م هم تا حالا فهمیده!!غصه نخور من دخترارو میشناسم دلشون از سنگم که باشه جلو عشقایی مثل عشق تو کم میارن!حتما.بازم میام شعرای خوشگلتو میخونم
سلام
ممنون شاپرک جون ممنون فرناز جون خوشحالم کردین مرسی