تقدیم به شما...

معمار جمعه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 21:50

ای بابا خجالتم ندین...............
ااااااااااااااااااااا
این همه لطف ممنون ازت خوب شادی و شاد بودن مگه چه ایرادی داره؟؟؟؟؟؟؟؟

منم با شما موافقم...
من باید از خجالت شما در بیام...

shaparak جمعه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 21:51

منم با شما موافقم...
راستی...
من باید از خجالت شما در بیام...

معمار جمعه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 21:52

میگن چیز های زیاد واسه معده ضرر داره وااااااااااا من که کم کم دارم ذوب میشم از مهربونیییییت تنکس شاپرک!!!!!!!!

خواهش میکنم...
ما که بیشتر داریم ذوب میشیم...

معمار جمعه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 21:54

نه باااااا بیخیال وللش فراموش کن
فقط تو ذهنم خوبیا میمونه ناراحتیاش زود میپره

باز هم موافقم...
من هم همیشه همین هدفم بوده....

از کینه و کینه ورزی متنفرم....

shaparak جمعه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 21:56

راستی از بابت نانچیکو هم خیالتون راحت

معمار جمعه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 21:56

گفتم که ولش ادم واسه چیزی ه بیخود خود شو ناراحت نمیکنه اخه اگه ادامه داشته باشه ثانیه به ثانیه از عمرش کم میشه...........

خوشحالم که شما رو بیشتر و بهتر شناختم...

معمار جمعه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 21:58

وای وای من که فکر میکردم یه شایعه است نکنه واقعیت داره نه نه نه نه نه نه نمیخوره ها!!!!!!!!!!! خطرناکی پس........

گفتم که!
اگه بشناسمتون کاری باهاتون ندارم....

[ بدون نام ] جمعه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 22:00

یادم باشه از ۷-۸ فرسخی شما رد بشم اخه نه همچین شجاع هستم

رو شجاع بودن شما شک ندارم....
آخه اعتماد به نفس های زیادی از شما دیدم....

معمار جمعه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 22:01

اگه ممکن پاسخ ندین عین من ج بدین اخه اینطور یه مقدار دیرتر واسم میاد اوکیییییییییی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

shaparak جمعه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 22:02

چشم.....

معمار جمعه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 22:03

اعتماد به نفس با حفظ احترام طرف مقابل ای بابا اینو تعریف حساب کنم یا تمجید شاید ف.... باشه اره؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ادم تو این دوره ..... بده ملت میزنن تو سرش

shaparak جمعه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 22:05

نه...
مطمئن باشید غیر از تعریف و تمجید چیز دیگه ای نبوده...

معمار جمعه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 22:05

با اعتماد به نفس به خیلی جاها میرسه ها ۱مقدار در موردش فکر کنید به نتیجه من میرسن

shaparak جمعه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 22:07

من هم منتظرم تا به اون خیلی جاها برسم....
همیشه بهش فکر میکردم و خواهم کرد...

ممنون...

معمار جمعه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 22:08

ای داد غذام سوخت من بر میگردم!!!!!!!!
چه کنم که میخوام دست پختمو درست کنم بد بختانه موشه ازمایشگاهی این غذام هم خودم هستم ای داااااااااااااد چه شود این بدن بی زبونه من

[ بدون نام ] جمعه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 22:09

معمار جمعه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 22:10

وای چه فزی میده ولی ای کاش جدید تر بود نمیخوام تلاشتو زیره سوال ببرم محترم ولی اخه قدیمی شده×××××××××××

(ولی اهنگه قشنگ هیچ وقت کهنه نمیشه)

معمار جمعه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 22:11

shaparak جمعه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 22:11

توی اولین فرصت جدید تر و بهتر میذارم....
منتظر پیشنهادای شما هستم....

معمار جمعه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 22:12

شرمنده اشتب شد اصلا ربطی نداشت

معمار جمعه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 22:13

ای ول خانم ه انتقاد پذیررررررررر!!!!!!!!۱۱۱

shaparak جمعه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 22:14

اشکال نداره...
امتحان شکلک ها میچسبه...
با اجازتون من دیگه میرم....

معمار جمعه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 22:14

shaparak جمعه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 22:15

دیگه شما از پلان ها و حساسیت من روشون اطلاع دارید که....

shaparak جمعه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 22:16

خوشحالم که خوشحالید....

معمار جمعه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 22:16

شب خوش منم باید برم ممنون از وقتی که دادین خوشحالیدم تا بعد
شاد
شاد باشید شاد باشید
شاد باشید شاد باشید
شاد باشید

shaparak جمعه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 22:18

منم ممنون ..و خواهش....
خدانگهدار...

معمار جمعه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 22:18

سلام.گمان کنم قبلا بهتون خوش امد گفتم و اگر نه الان می گم.........درضمن از اون نظر تکراری تقریبا چیزی نفهمیدم.......... ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ کمی واضح تر صحبت کنین ممکنه بین بچه ها سوتفاهم به وجود بیاد...ممنون از حضور پر رنگتون...
رازقی

مصطفی جمعه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 22:19 http://jbh-boy.persianblog.ir/

سلام..آهنگ جدید خیلی باحاله

شاپرک:
ممنون..

مصطفی جمعه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 22:20 http://jbh-boy.persianblog.ir/

چت روم؟؟؟...اشتباهی اومدم!

چت روم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

پیمان جمعه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 23:49

آهنگ حرف نداره.

شاپرک:
از شما هم ممنون آقا پیمان...

رازقی شنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 00:03

شاپرک جان اینجا چه خبره عزیزم؟؟؟؟؟؟؟من همش یه روز نبودم.مثل اینگه حسابی سرت شلوغ بوده

تو اینجایی؟؟؟!!!!
من با تو خیلی کار دارم....!
تمام دانشگاه رو خبر دادی من نانچیکو دارم؟؟؟؟!!!
مگه دستم بهت نرسه!
الان خیلی کار دارم...فقط ایکی ثانیه اومدم واسه سرچ یه تحقیق...

رازقی شنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 00:13

اره

خلاصه مواظب خودت باش رازقی جان...!

shaparak شنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 00:23

رازقی جان!
زنده ای؟؟؟!!!
نگران شدم...
بابا کاریت ندارم...شوخی کردم....

من بگو یک ثانیه هم وقت ندارم...از من خداحافظ...

dusjun شنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 17:02

age man delam mikhad biad nazamo bekeshe chejuri bayad halish konam?delam dare mimire fekram dard mikone bavaram nemishe un injuri shode kash vaghiato mifahmidam

دوست عزیز اگه فکر می کنی کاری از دست ما بر میاد تعارف نکن...شاپرک دربست در خدمت شماست(-؛

شاپرک:
دوست عزیز...ادرس بده خودم برش میگردونم...غصه نخور جانم...

مصطفی شنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 21:47

شاپرک با نانچیکو دنبال رازقی کرده؟!!

نتیجه اخلاقی :رازقی دختره و شاپرک یه مرد سیبیلو و خطرناک و یکی از نوادگان بروسلی

شاپرک:
دست شما درد نکنه....
بازم شما شیطونیت گل کرد!

مصطفی شنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 22:27 http://jbh-boy.persianblog.ir/

شاپی جون خوب شد همکلاسیم نشدی

شاپرک:
حتما خدا دلش برات سوخته...
شاپی هم خودتی...

مصطفی شنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 22:34

احسنت چه سرعت عملی...هنوز چیزی نگفتم جوای دادی

شاپرک:
انگار ما رو خیلی دست کم گرفتید...!
شرمنده من باید برم....

مصطفی شنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 22:37 http://jbh-boy.persianblog.ir/

دشمنت شرمنده...شب بخیر

شاپرک:
شب شما هم بخیر...

رازقی:
ببین مصطفی چیکار می کنی،اگه دستش به من برسه جای تورو هم لو می دم.ولی خدایش داری میمیری که بدونی من و شاپرک دختریم یا پسر....(-؛خودتو زیاد درگیر نکن می تونی از تجربیات بچه های وب کمک بگیری!!!!

مصطفی یکشنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 18:29 http://jbh-boy.persianblog.ir/

رازقی این شاپرک چرا با من کج افتاد؟؟..نکنه چون به معمار گیر دادم؟؟؟

زیاد خودتو ناراحت نکن .تو راحت باش خودم حواتو دارم(-؛

شاپرک:
کج چیه آقا مصطفی!
شما دوست مایی....
من فکر کردم با منی که گفتی ساختمونات کج در بیاد...
در مورد تولد هم بگم.....
بابا!
گفتی....شاید بخوام غافل گیرت کنم...یکمی صبر میکردی جانم....!

بعدش هم...
این پست منظورم شما نبودی که اقا مصطفی!!!!!

مصطفی دوشنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 22:17 http://jbh-boy.persianblog.ir/

سلام..آخه دختر خوب این چه حرفیه؟؟.جنبه من خیلی خیلی خیلی زیاده...راستی منظورت رو از کتابخونه نفهمیدم؟؟؟؟؟؟؟..اگه رازقی رو گروگان گرفتی ولش کن من خودم رو تحویل میدم کاری به عزیز من نداشته باش..
در ضمن رازقی باور کن اصلا مهم نیست شماها دختری یا پسر ..مهم اینه که بچه های باحالی هستین

شاپرک:
سلام...
مرسی آقا مصطفی...
تو کتابخونه بودی امروز...اعتراف کن...!

shaparak دوشنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 22:23

نه خیر!
ولش نمیکنم...باید درست شه...براش لازمه...

یه خرده فکر کردم دیدم گناه داره...
باشه رازقی جان کاریت ندارم...

رازقی دوشنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 22:39

من هنوز سالمم ولی در هر صورت هر اتفاقی افتاد مصطفی سنگر و رها نکنراستی قضیه کتابخونه چیه؟سنگرو اونجا برپا کردی

مصطفی دوشنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 23:03 http://jbh-boy.persianblog.ir

من اصلا کتابخونه نمیرم دختر خوب..اشتباهی گرفتی؟؟..آخه رو چه حساب فکر کردی اونجام؟؟!!

shaparak سه‌شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 00:14

عجبا...................!!!!!!!!!!!!!!!!!!
ایندفعه غافل گیرت میکنیم...
منتظر باش!

مصطفی سه‌شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 00:49 http://jbh-boy.persianblog.ir

من رو....بچه ها به من میگن غافلگیرناپذیر..من اصلا کتابخونه نمیرم که غافلگیر بشم

شاپرک:
باشه...قبول...

mr.Bala یکشنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 23:42

سوار بر روان خویشتن خویش باشید ، پادشاهی بر سپاهی بی گزند ، اگر نگاهتان بر بوسه گاه زمین آسمان گره خورده باشد هیچ فراز و فرودی دلتان را نمی لرزاند . ارد بزرگ

ناراستی ها پیشاپیش رو به مرگ و نیستی اند مگر آنکه ما آنها را در اندیشه و روان خویش زنده نگاه داریم !. ارد بزرگ

سرزمین روان ما بسیار بزرگتر و باشکوه تر از جهان پیرامون ماست . کسانی را بدان راه دهیم که سزاوار آن باشند . ارد بزرگ

روان دانایان فربه تر از دیگران است این نیرویست که دانش به آنها بخشیده است . ارد بزرگ

بدن ایستگاه روان نیست. بدن هدیه و ابزار روان است . ارد بزرگ

گاهی تنها راه درمان روانهای پریشان ، فراموشی است. ارد بزرگ

پرتگاه می تواند به وجدآورنده روان و یا کشنده جسم باشد . ارد بزرگ

برای ماندگاری ، رویایی جز پاکی روان نداشته باش . ارد بزرگ

نیکی برآیند خرد است ، در دل و روان آدمی . ارد بزرگ

هر چه بلند پروازتر باشید تپش دلتان کمتر خواهد شد . فشار و دردهای روانیتان نیز . ارد بزرگ

در خواب می توانی نیروی روان خویش را بنگری . ارد بزرگ

خودخواهی ، کاشی سادگی روانت را ، خواهد شکست . ارد بزرگ

برای آنکه روانت را بپروری ، ابتدا با خود یکی شو . ارد بزرگ

روان مردگان و زندگان در یک ظرف در حال چرخش اند . ارد بزرگ

اگر شیفته کارت نباشی ، روانت بیمار می شود و در نهایت پیکرت از پای در خواهد آمد . ارد بزرگ

شاپرک:
جملات قشنگی بود...
دستت درد نکنه...
میتونی نوشته هاتو به پست خصوصی ارسال کنی تا به عنوان پست وبلاگ به اسم خودت بذارم...
اگه دوست داری....!

یه سوال....
ارد بزرگ رو من نمیشناسم....میتونی معرفیش کنی؟

Mr.Bala چهارشنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 15:04

ارد بزرگ یکی از برجسته ترین اندیشمندان حال حاضر ایرانه

شاپرک:
مرسی از معرفیت بلا جان....

Mr.Bala چهارشنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 15:07

چجوری باید بفرستم به پست خصوصی؟
راستی اسم اصلی ارد ( افشین عباسی ) هستش

شاپرک:
مرسی...

سمت چپ وبلاگ قسمت بالا که شاپرک داره بال بال میزنه و درباره ی وبلاگ توضیح داده...روی تماس با مدیر کلیک کنید...
اونوقت به صورت یه پست خصوصی برام ارسال میشه...
منتظر مطالب جالب و قشنگت هستم بلا جان....

[ بدون نام ] چهارشنبه 22 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 15:08

راستی انتخاب آهنگاتونم معرکس

شاپرک:
خواهش...
قابل شما رو نداشت بلا بلا...