کلمات

 

     

  

 

 

 · عاقلانه ترین کلمه "احتیاط " است حواست را جمع کن 

 

·  دست و پا گیر ترین کلمه "محدودیت" است اجازه نده مانع پیشرفتت شود

 

·   سخت ترین کلمه "غیر ممکن" است اصلا وجود ندارد

 

·  مخرب ترین کلمه "شتابزدگی" است مواظب پل های پشت سرت باش

 

·   تاریک ترین کلمه "نادانی" است آن را با نور علم روشن کن

 

·  کشنده ترین کلمه "اضطراب" است آن را نادیده بگیر

 

·   صبور ترین کلمه "انتظار" است همیشه منتظرش بمان

 

·   با ارزش ترین کلمه "بخشش" است سعی خود را بکن

 

·  قشنگ ترین کلمه "خوشرویی" است راز زیبایی در آن نهفته

 

·   سازنده ترین کلمه "گذشت" است آن را تمرین کن

 

·  پرمعنی ترین کلمه "ما" است آن را به کار ببر

 

·  عمیق ترین کلمه "عشق" است به آن ارج بده

 

·  بی رحم ترین کلمه "تنفر" است با آن بازی نکن

 

·  خودخواهانه ترین کلمه "من" است از آن حذر کن

 

·  نا پایدارترین کلمه "خشم" است آن را در خود فرو بر

 

·   بازدارنده ترین کلمه "ترس" است با آن مقابله کن

 

·  با نشاط ترین کلمه "کار" است به آن بپرداز

 

·   پوچ ترین کلمه"طمع " است آن را در خود بکش

 

·   سازنده ترین کلمه "صبر" است برای داشتنش دعا کن

 

·   روشن ترین کلمه "امید" است همیشه به آینده امیدوار باش

 

 

                                                                                            shaparak 

نظرات 19 + ارسال نظر
حمیده شنبه 21 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 01:07

سلام چطوری اومدی؟

سلام...
با الیاس سل...
شاپرکیم دیگه...
ما رو دست کم گرفتی؟؟؟

حمیده شنبه 21 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 01:14

باشه دیگه دستت درد نکنه

اوه اوه...
بهت بر خورد؟؟؟
نه بابا جدی گفتم خالی نبستم جیگر...
زشته فهش نده بچه ها میبینن میگن این دختره چقدر بی ادبه...

حمیده شنبه 21 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 01:18

چی می گی تو صد بار نگفتم وقتی از وقت خوابت مب گذره چیزی ننویس

شرمنده...
باید این رفیق دیوونتو تحمل کنی دیگه....مجبوری جانم...

حمیده شنبه 21 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 01:21

نه تو دیگه جدی جدی از وقت خوتبت گذشته منم خوابم میاد کارای پاکزادم هنوز انجام ندادم تو کاری نداری؟

نه عزیز...
شبت بخیر...

حمیده شنبه 21 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 01:23

راستی دیدی عین مادربزرگا شدم؟

آره..
تو رو داریم غم نداریم مامان بزرگ...

[ بدون نام ] شنبه 21 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 01:28

چی رو؟

الان میبینی چی رو...

[ بدون نام ] شنبه 21 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 01:29

واسه چی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!

میگوییم....

[ بدون نام ] شنبه 21 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 01:31

من جدی جدی شب بخیر

شب بخیر...
میبینمت...

حمیده یکشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 00:38

سلام.شاپرک تویی؟

[ بدون نام ] یکشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 00:43

نگاه تو، ادامه ی روز است در روسیاهی شبهایم نگاه تو: منظومه ی بلند صحبت است. در خشکسالی شعر نگاه تو شعر است: شعری که زندگی ست به من نگاه کن و بگذار در سیاهی چشمانت کاشف خورشیدی دوباره باشم....

حمیده یکشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 00:53

رفت و بر نگشت! نمی دانم که بود یا چه بود؟ افسانه بود یا اسطوره؟ اما این من بودم که او را باور کردم دلم را از دعاهای شبانه،جام چشمانم را ازجرعه های یک ترانه،پر کردم. اما هیچ گاه بر نگشت نمی دانم که بود یا چه بود؟ افسانه بود یا اسطوره یا خیال واهی؟ تنها می دانم که رفت و بر نگشت.......

حمیده یکشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 01:17

باشه من می رم تا اینجا تنها راحت باشی

نیلوفر (مکانیک) یکشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 23:26 http://www.meg1388.blogfa.com

سلام
ممنون حمیده جون که بهمون سر می زنی من همیشه بهتون سر می زنم و مطالب قشنگتونو می خونم.

راستی من ازشعر قاسدک بدم می آد

نیلوفر (مکانیک) یکشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 23:28 http://www.meg1388.blogfa.com

قاسدک = قاصدک

حمیده دوشنبه 23 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 12:44

مرسی عزیزم ولی هرچی باشه به پای شما نمی رسهدر ضمن خانم با معرفت بیشتر از اینا به ما سر بزنمنم مزاحمتون می شم

shaparak دوشنبه 23 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 12:52

حمیده جان پیغامت رو خوندم...
فکر کنم الان وقتش نیست...
بذار اینجا کامل تر شه بعد...
آخه مطالب ها به هم نمیخورن...
میگم بعدا بهتره...
آدم میترسه...
مرسی از راهنماییت جیگر
فکرامو میکنم...

مصطفی سه‌شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 18:03 http://jbh-boy.persianblog.ir/

من از دخترای رشته معماری خوشم میاد
شاید تغییر رشته دادم

حمیده سه‌شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 19:20

اما من یه پیشنهاد بهتر براتون دارم شما بهتره به جای تغییر رشته برین ترک تحصیل کنین و تو یه مکانیکی مشغول به کار بشین شاید ابنجوری به یه جایی رسیدی چون با درس خوندن معلومه که هیچی نمی شی

[ بدون نام ] سه‌شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 22:09

اشتباه گرفتی داش مصطفی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد