آلاچیق...!
...آلاچیق...!
...درباره من
این وبلاگ تعطیل شد....
ادامه...
پیوندها
- «سایت دانلود مجلات e_book معماری»
- «قدرتمندترین سایت دانلود فارسی زبان»
- وبلاگ دانشجویان گروه مکانیک ورودی 88 دانشگاه جابر بن حیان
- «حرف دل »
- «روح پرواز»
- معماری و_ذهنیات
- وبلاگ آقا مصطفی
- pila pila
- « ساحل شنی »
- ورودی های آمار 88 دانشگاه بوعلی سینا
- گروه کامپیوتر جابربن حیان
- دوئل باز!
- آسمون دل مریمی
- امید ما
- مرکز سرگرمی
- سخن عشق(فریاد)
- حسابداران راهبرد شمال
جدیدترین یادداشت‌ها
همه- شاهزاده کوچولو...
- .......
- پرسه در شب
- برج های دو قلو پتروناس
- اول و آخر هر قصه...
- اعلام قوانین برای وبلاگ
- گل توفیق
- خداحافظ...
- زندگی پر از تله است...
- ما زیاران چشم یاری داشتیم ...!
- آشنایی با تاریخچه پل در ایران
- آنطوری که میتوانی باش!!!
- زندگینامه وارتان هوانسیان معمار مشهور ایرانی
- اطلاعیه ی سایت دانشگاه...«۲»
- طراحی داخلی سنتی ایران
- خدای من...
- معماری امروز در کنار معماری گذشته
- عکس ها و نظرات شما...
- اطلاعیه ی سایت دانشگاه...
- از کدام دسته ایم...؟
- گاهی...
- بارون...
- انتخاب واحد کلیه رشته ها...
- عید فطر...مبارک...
- [ بدون عنوان ]
- رمضان...ماه مهمانی خدا...
- سراپرده ی محبت...
- نقش روانشناختی رنگ در معماری
- تماس های تلفنی یک دانشجو...!
- درز انبساط و درز انقطاع چیست؟
- برج با سازه لوله با مهار بندی داخلی
- نگاه آخر...
- نیمه ی شعبان...مبارک...
- پیغام گیرهای...چند تا شاعر...!!!
- خانه ای با نمای بیرونی و درونی شیشه ای!
- یک روز زندگی...!
- بدون شرح...!
- خاکستر پوسته برنج جایگزینی برای سیمان!
- حرکت مواج در قلب آسمان
- تبریک ولادت امام حسین (ع)...
- ساختمان مدرن ۱
- زیبایی و آرامش(بدون شرح)
- دست نوشته...
- پیروزی اسپانیا
- کلمات
- رازقی نادم
- سبز گزینه ای از دکتر علی شریعتی
- اورامان، روستای شگفت انگیز با معماری بکر اسلامی و بومی
- رد یابی مزاحم!
- شبی مجنون...
بایگانی
- تیر 1390 1
- اردیبهشت 1390 1
- اسفند 1389 2
- بهمن 1389 3
- آبان 1389 3
- مهر 1389 6
- شهریور 1389 9
- مرداد 1389 10
- تیر 1389 21
- خرداد 1389 7
- اردیبهشت 1389 9
- فروردین 1389 27
- اسفند 1388 18
آمار : 127923 بازدید
Powered by Blogsky
رازقی نادم
دکتر جان ما هرچی گفتیم تا از دلت در بیاریم،
انگار یه جورایی نشد
این گلم با بچه ها گرفته بودیم که بیاریم خدمتتون،
اما بازم نشد
به هرحال به خاطر شوخی های دیشب شرمنده
قبوله دیگه... والا مجبورم باروبندیلم و بذارم رو کولم و ما رو بخیر و ...
بابا می خوای شاپرک اخراجم کنه
بخشیدی دیگه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
رازقی
آلاچیقی ها...!
یکشنبه 13 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 21:24
یه سوال برام پیش اومده ؟
من هنوز هم موندم که شما ها چرا فکر میکنین من ناراحت شدم .
من از این ناراحت شدم که دیشب بساتتون رو بهم ریختم و عذر خواهی کردم باز شما میگین من ناراحت شدم .
خوبه...
می دونی من در ناراحت کردن دیگران به مقام استادی رسیدم واسه همین فکر کردم که ...
بیخیال بگذریم ولی خداییش...
هیجی بابا بیخیال
بابا رازقی همچین میگی انگار چی شده تا دیشب ما قسم میخوردیم دکتر از حال رف باور نداشتی حالا هم هی می خوای از دلش در بیاری نکن اینکارارو لوس میشه
باز شماها از جیب من مایه گذاشتین الهی اون گل پر پر بشه من هرگز واسه کسی گل نمی گیرم پولشو ازین دکتر میگیرم کی گفته به جای من نظر میدین میرین گل میخرین ها؟
۱۲برمیگردم
سلام کی اینجاس؟
دکتر چرا اونجوری میکنی؟
سلام!خوبید؟
سلام ممنون شما الان کدوم مجتبی هستین؟
مرسی منم خوبم! احمدی
قاطی دارم که اونجوری میکنم .
d:
آهان.چه خبر از نمره ها راضی بودین؟ترم تابستون ورداشتین؟
جواب هر ۲ تا سوالتون منفیه !نه از نمره هام راضی بودم نه ترم تابستون برداشتم
خوب دکتر قول بده امشب دیگه مریض نشینا
دکتر آقا مجتبی همکلاسیمونن
اقا مجتبی دکتر هم از بچه های کارشناسی کامپیوتر جابرن
منظورم از دکتر اقای محمدیه
چرا فروختی منو خاستم هویتم اشکار نشه
خوشبختم آقای دکتر محمدی
نه قبل از داغ کردن کنار میکشم
ما هم همینطور اقا مجتبی
من نفروختمت ادب حکم میکنه که دو نفرو بهم معرفی کنن اقا مجتبی از پسرای با ادب ما هستن نگران نباش
نظر لطفتونه
همون نظر لطفتونه
راستی دکتر میشه بگی من مگه به کیومرث چی گفتم انقد داغ کرده؟البته خوشحالم یادش نیس من کیم انقدر ریزه میزم به چشم نمیام
سلام من اومدم
سلام به روی گل رازقی
میشه بچه ها یه ذره تندتر جواب بدین
علیک سلام! خوش اومدید
من در این مورد هیچ حرفی نمیزنم
سرکار خانم المیرا باقری به نتایجی رسیدن که بهتون توضیحات لازمه را خواهند داد
سلام اقا مجتبی خوش امدی...عجب فرمودین ببینم نکنه راه گم کردین؟!!!!!!!!!!!
رازقی اگه حرفی داری زود بزن من حالم خوش نیست
ممنون
جدا المیرا به نتایجی رسیدن؟
باشه هیچ حرفی نزن باز شروع کردی به لفظ قلم صحبت کردنا
همینجوری به ذهنم اومد و تازه به فامیلیش دسترسی پیدا کردم گفتم
دکتر امشب عصبانی هستیا چماغ میخواین بدم خدمتتون
همتون قهر کنید به دکترم سرایت کرده
اصلا پاشید برید بابا الان دعوا میگیرین
خوب موضوع چیه؟
دکتر جان خوبی رو به راه هستی یا نه؟
فرزانه جان راست می گه دکتر چرتا فروختیش عمرا مجتبی می فهمید که سعید محمدی کیه
من متوجه منظورت نشدم .
فعلا رو پام ممکنه بعدا دچار مشکل بشم که از قبل خبر میدم
متوجه منظور کی نشدی؟
دکتر اگه جدا از کسی ناراحتی بگو اگه حالتم وخیمه خبر بده
جون مادرت بیخیال...
همون دیشب واسه هفت پشتمون بست بود
از کامنت چماغت چیزی متوجه نشدم
خوب بیاین بازی کنیم بد هر کی برد همرو مهمون کنه جایی یه چیزی بخوریم باشه؟
ازین بد کسی از کس دیگری در این مکان ناراحت شه تحویل پلیس میدمش
نه خبر میدم قبل از هر اتفاقی
احساس میکنم امشب عصبی هستی و ناراحت گفتم چماغ بدم رازقیو بزنی دلت خنک شه
فرزانه زغال قلیونم تمام شده میشه چند تیکه زغال برام بفرستی
بچه ها امشب تا کی هستین؟
اقا مجتبی احساس غریبگی نکن با سر بپر وسط بحث
من قیافم اصلا به ادمای عصبی نمیخوره الکی شایعه نکن فردا رازقی کبود میاد دانشگاه بعد میفته گردن من
اره الان به اسبم بار زغال میبندم برات بیاره
بی زحمت تو هم یه دو کیلو تریاک واسم بفرس حالم خوش نیس داش
اخه الان تو باید کمژوت بخوری تو رو جه به قلیون
حالا هستیم تا یه اتفاقی بیفته چیه حتما کار داری میخای بری
اخه من اصلا نمیدونم شما دارین در باره چی بحث میکنید و کی از دست کی ناراحته و کی حالش خوبه و بده و....
نه بابا اقا مجتبی سالمه با این دکتر حرف نزن دودیه
چرا منو بزنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دیواری کوتاه تر از من پیدا نکردین؟
بچه ها من می خوام امشب یه کار بزرگ بکنم!!!!!!!!